کد مطلب:5421 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:141

نبی أمی
قرآن كریم، كتابی است كه با وجود كوچكی نسبی حجم، مشتمل بر انواعی از معارف و علوم و احكام و قوانین فردی و اجتماعی است و بررسی كامل هر دسته از آن ها، نیازمند به گروه های متخصصی است كه در طول سالیان دراز، به تحقیق و تلاش علمی درباره آن ها بپردازند و تدریجاً رازهای نهفته آن را كشف كنند و به حقایق بیش تری دست یابند، هرچند كشف همه حقایق و اسرار آن، جز به وسیله كسانی كه دارای علم الهی و تأیید خدایی باشند میسّر نخواهد بود.

این مجموعه گوناگون كه شامل ژرف ترین و بلندترین معارف، والاترین و ارزشمندترین دستورات اخلاقی، عادلانه ترین و استوارترین قوانین حقوقی و جزایی، حكیمانه ترین مناسك عبادی و احكام فردی و اجتماعی، سودمندترین مواعظ، اندرزها و آموزنده ترین نكات تاریخی، سازنده ترین شیوه های تعلیم و تربیت و در یك جمله «حاوی همه اصول مورد نیاز بشر برای سعادت دنیا و آخرت است»، با اسلوبی بدیع و بی سابقه، درهم آمیخته شده، به گونه ای كه همه قشرهای جامعه بتوانند به فراخور استعدادشان از آن بهره مند شوند.

فراهم آوردن همه این معارف و حقایق در چنین مجموعه ای، فراتر از توان انسان های عادی است، ولی آن چه بر شگفتی آن می افزاید، این است كه این كتاب عظیم، به وسیله یك فرد درس نخوانده و تعلیم ندیده كه هرگز قلمی بر كاغذ نیاورده و در محیطی دور از تمدّن و فرهنگ پرورش یافته بود عرضه شد.

حكیم متأله، آیة الله جوادی آملی درباره «نبیّ امی» تعبیر زیبایی دارند:

این نِگار به مكتب نرفته، توانست قلبی پیدا كند كه سینه او، همانند آسمان ساده بسیار نقش باشد! به تعبیر لسان الغیب:

چیست این سقف بلند ساده بسیار نقش

زین معما در جهان آیا كسی آگاه نیست؟

آن سقف بلند ساده بسیار نقش، می تواند قلب مطهّر رسول خدا باشد، ساده است؛ زیرا امّی و درس نخوانده است. پُر نقش است، زیرا همه علوم و حقایق در او منتقش شده؛ چنان كه سادگی می تواند ناظر به بساطت باشد، و هر بسیطی جامع كمالات وجودی مادون خود است.

آن چه در بعضی روایات آمده كه «ولیّ الله و امام معصوم كتاب مبین یا أم الكتاب» [1] است، سخنی حقّ است.

«امّ الكتاب»، حقایق را لفّاً و اجمالاً و بسیطاً داراست، كتاب مبین حقایق را به طور بازتر داراست. امام و انسان كامل، كتاب مبین بلكه امّ الكتاب است؛ آن كه در مكتب امّ الكتاب علم لدنی آموخته، هم بر آن چه در كتاب مبین است و هم بر آن چه در كتاب محو و اثبات می گذرد، احاطه دارد؛ زیرا «چون كه صد آمد نود هم پیش ماست».

چیزی مربوط به سعادت بشر در جهان امكان، یافت نمی شود كه پیغمبر اكرم صلی الله علیه وآله بر آن آگاه نباشد، و چیزی در كتاب مبین یا محو و اثبات نیست، جز آن كه حضرت، كه انسان كامل است، به آن داناست [2] .

دانشمند فرهیخته، استاد سیّد محمّد جواد مُهری، در سلسله نشست هایی كه نگارنده از محضر ایشان كسب فیض می نمود، درباره بحث «نبیّ امیّ»، آیه ای را محور بحث قرار دادند كه در این جا از آن بهره می بریم:

«قُلْ یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللّهِ إِلَیْكُمْ جَمِیعًا الَّذِی لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ یُحْیِی وَیُمِیتُ فَآمِنُواْ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِیِّ الأُمِّیِّ الَّذِی یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَكَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ» [3] ؛ بگو ای مردم من رسول خدا برای همه شما مردم هستم همان خدایی كه آسمان ها و زمین از آن اوست و جز او معبودی نیست ، او است كه زنده می كند و می میراند. پس ایمان بیاورید به خدا و رسولش همان پیامبر امّی (درس نخوانده) كه خود ایمان به خدا و تمام كلماتش (كتب آسمانی) دارد و از او پیروی كنید تا هدایت شوید.

ایشان بیان داشتند كه در شأن نزول آیه آمده است امام حسن علیه السلام فرمود:

گروهی از یهودیان نزد رسول خداصلی الله علیه وآله آمدند و گفتند: ای محمّد! تو ادّعا می كنی كه رسول خدا هستی و بر تو وحی نازل می شود؛ چنان چه بر موسی بن عمران نازل می شد.

پس پیامبر مقداری سكوت كرد سپس فرمود: آری! من سرور فرزندان آدم هستم و این فخری نیست، چرا كه من آخرین پیام آوران و پیشوای پرهیزكاران و رسول پروردگار عالمیانم.

گفتند: به سوی عرب یا عجم یا ما؟ [4]

سپس این آیه شریفه نازل گردید.

بر همین اساس می توانیم بگوییم كه «جَمِیعًا» تأكید بر این دارد كه پیامبر مربوط به گروه یا قوم خاصی نیست.

پیامبرصلی الله علیه وآله هرچند عرب است و از جزیرة العرب برگزیده شده، ولی بدون استثنا پیامبر تمام مردم است.

و این قسمت از آیه كه می فرماید «الَّذِی لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ»؛ یعنی او پیام رسان كسی است كه تمام قدرت در دست اوست و بر همه چیز غلبه دارد و تصرف در آسمان ها و زمین می كند، بی آن كه منازعی داشته باشد.

پس اگر بخواهد هر كاری را می كند و كسی را حق سؤال و جواب نیست؛ یعنی خدایی كه تمام قدرت از آن اوست این رسول را فرستاده، پس باید در برابر او سر تعظیم فرود آورید و از او پیروی نمائید.

هم چنین «لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ»: دومین صفت به حساب می آید، یعنی خدایی كه پیامبر را فرستاده، جز او معبودی نیست، پس اگر خود بخواهد پیامبرش را به سوی برخی از مردم یا تمام مردم می فرستد.

و جمله «یُحْیِی وَیُمِیتُ»: سومین صفت خداوند می باشد كه قدرت احیا و میراندن در دست اوست؛ یعنی خداوند، خود می تواند همه یا برخی را زنده به هدایت كند و یا هدایتش نكند گروهی را خوشبخت و دیگران را بدبخت سازد، و اصلاً مؤثری در وجود جز او نیست.

البته هدایت تكوینی برای همه است، ولی خدا بر بعضی منّت می نهد و به خاطر اعمال خودشان آنان را ایمان افزون تر می بخشد و تقواپیشه می سازد [5] .

نیز جمله «الَّذِی یُؤْمِنُ بِاللّهِ» به این معناست كه اگر پیامبر شما را به ایمان به خدا می خواند، خود او قبلاً به خدا و تمام كتاب های آسمانی و رسولانش ایمان آورده است.

او كسی است كه اگر به حكمی دستور دهد، خود قبلاً به آن حكم عمل می كند و اولین مؤمن است.

و بالاتر این كه، بار سنگین رسالت نیز بر دوش اوست و ضمن این كه ایمان دارد، باید شرایع و احكام را برای تمام مردم بیان و تفسیر كند و دعوتش را به آنان ابلاغ نماید.

و بالاخره «النَّبِیِّ الأُمِّیِّ» یكی از مهم ترین ویژگی های رسول الله می باشد، و آن این كه هرچند علوم اولین و آخرین را دارد، ولی خود به مكتب نرفته و درس نخوانده است.

این مكتب نرفته، استاد تمام انسان ها و معلم بشریت است.

البته در برخی روایات آمده كه «أمی» نسبت پیامبر به أم القری است كه كنایه از مكه می باشد.

علی بن أسباط گوید: به امام باقرعلیه السلام عرض كردم: چرا به پیامبر أمی می گویند؟

فرمود: به خاطر انتسابش به مكه و این از سخن خدا گرفته شده كه فرمود: «وَلِتُنذِرَ أُمَّ الْقُرَی وَمَنْ حَوْلَهَا» [6] ؛ و هر كه به طرف اوست، همه را به اندرزهای خود متنبّه سازد.

به هر حال ممكن است این هم علت دیگرش باشد وگرنه قطعا درس نخواندن پیامبر و آوردن قرآن و شریعت با آن عظمت بزرگترین دلیل نبوت و اعجاز اوست.

و در نهایت جمله «وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ» در این جا هدایت دیگری را مطرح می نماید، چرا كه قطعاً ایمان آوردن به رسول الله و اكتفا نكردن به آن، بلكه پیروی و تبعیت نمودن چنان چه در آیه آمده، خود بزرگترین هدایت است.

بنابراین مقصود از این هدایت، این است كه اگر شما به پیامبر ایمان آوردید و از او پیروی نمودید خداوند شما را پاداش نیكو می دهد و شما را به بهشت برین هدایت می كند.

پس این جا، «هدایت»، عبارت از ثواب و بهشت است [7] .


[1] بحارالانوار، ج23، ص208، ح12 و ص211، ح20.

[2] سيره رسول اكرم صلي الله عليه وآله در قرآن، آية الله جوادي آملي، ج8، ص48 - 49.

[3] اعراف (7) آيه 158.

[4] جاء نفر من اليهود الي رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم فقالوا يا محمّد انت الذي تزعم أنك رسول الله و أنك الذي يوحي اليك كما يوحي الي موسي بن عمران فسكت النبي ساعة ثم قال : نعم انا سيّد ولد آدم و لا فخر و أنا خاتم النبيين و إمام المتقين و رسول رب العالمين قالوا : الي من الي العرب أم الي العجم أم الينا؟ فأنزل الله هذه الآية.

[5] البته اين مطلب بسيار دقيق و با اهميتي است و ان شاء الله به تفصيل بحث خواهد شد.

[6] انعام (6) آيه 92.

[7] نويسنده در يادداشت خود نوشته است: استاد، در پايان بحث، چنين دعا نمودند: «بارالها به ما اين قدرت را عنايت فرما (كه در سال روز ولادت منجي اعظم بشريت رسول خداصلي الله عليه وآله،) جدّاً از رسول خدا تبعيت كنيم و احكامش را اجرا نمائيم و مانند خود رسول الله صلي الله عليه وآله، نخست خود به احكام عمل كنيم تا ديگران نيز عمل كنند، و آن گونه نباشيم كه مردم را به خير و فضيلت دعوت كنيم، امّا خودمان از آن دوري جوييم». الهي آمين

سپس اضافه كردند: «بارالها! در اين لحظه كه مقارن با شب شهادت حضرت فاطمه زهراعليها السلام (13 جمادي الاولي 1426ق) و نزديك به اذان مغرب است، از درگاه باعظمتت مي خواهيم كه ما را در راه نشر معارف اسلامي توفيق بيش از پيش عنايت فرمايي».